توی سفر سه روزه محیا خانوم به بوشهر که حسابی به همه خوش گذشت ( دست بابا محمود گل درد نکنه . ممنون بابا عسلی ) از نیروگاه بوشهر هم دیدن شد .
دختر مامان علاقه زیادی به موهای بلند ( البته زرد رنگ ) و تلهای مختلف داره . هر که بریم بیرون باید یک تل به سلیقه خودش بخره .داریم یک کلکسیون از تلهای دختر مامان درست می کنیم .
هر بارکه میره حمام یه نیم ساعتی طول میکشه تا موهای خانوم رو خوب خشک کنیم و بعد با کلی ماجرا یکی از اون تلهای قشنگ رو بزنه . اصلاً هم خیال نداره که موهاشو کوتاه کنه .
خودتون قضاوت کنید . ببنید دختر مامان حسابی برای خودش خانوم شده .
فرشته زندگی مامان خوشبحالت که اینقدر نازی .
با سلام به همه
محیا خانوم ما یه سفر سه روزه به بوشهر داشته البته با باباجون و مامان جون .
راستی محیا خانوم ما چهار ساله شد . 11/1/90 تولد دختر مامان بود .
آرزو می کنم که دختر مامان همیشه سالم و سر حال باشه . دختر مامان ، قشنگم ، سفید برفی، مامانی عاشقتم به اندازه همه ستاره ها .
تولدت مبارک
محیا عسل در کنار ساحل زیبای بوشهر
بازدید محیا خانوم از نیرو گاه اتمی بوشهر
سال نو مبارک ، عیدتون مبارک ، صد سال به این سالها و اون سالها ، امیدوارم سالی سرشار از سلامتی و موفقیت برای همه باشه .
بالاخره بعد از یک غیبت طولانی دوباره فرصتی شد که بیام از دخترم محیا خانوم براتون تعریف کنم . راستش محیا خانوم دیگه برای خودش حسابی بزرگ شده و 11/1/90 در واقع چهار سالش تموم میشه .
توی این مدت اتفاقات زیادی افتاد که فرصت نیست همه اونها را تعریف کنم . بعضی از اونها خاطرات تلخ بودند (...) وبعض دیگه خاطرات شیرین (...) ولی بازم شکر ( یادتون نره ) .