بعضی اوقات صبحها محیا کاملاً بیدار میشه و برای خودش آواز می خونه . یا با اسباب بازیهایش بازی می کنه . تازگیها هم براش نوار آهنگهای کودکانه خریدم تا سرگرم بشه .
سلام
این اولین تاسوعا و عاشورای محیا خانوم بوده . همه چیز براش جالب بود . هشت روز اول را لباس سبز تنش کردیم و دو روز ( تاسوعا و عاشورا ) را لباس مشکی تن کرده بود . من و بابامحمود هر شب محیا عسل رو می بردیم تا اینکه هئیتهای عزادری را ببینه . از شنیدن صدای طبلها خیلی تعجب می کرد . من و بابا محمود از اینکه امسال محیا خانوم هم در عزاداری امام حسین (ع) شرکت کرده بود خیلی خوشحال بودیم . پارسال این موقع هنوز به دنیا نیامده بود . راستی امسال به مبلغی که هر سال برای خرید گوسفند روز عاشورا هدیه می کردیم به خاطر سلامتی محیا عسل مبلغی را اضافه کردیم و خداوند مهربان را به خون گلوی حسین قسم دادیم که همه بچه ها سلامت باشند و به آنهای که بچه ندارند هم فرزندی سالم عطا فرمایید . ان شاء... .