سلام به همه دوستان .
خوبید . خدا رو شکر ما هم خوبیم . بی معرفت نیستم سرم شلوغه و وقت ندارم .
از کجا بگم . از محیا خانوم بگم که حسابی برای خودش بزرگ شده و حسابی شیطون . با هر لبخند محیا خدا رو شکر می کنم که به من هم نعمت مادر شدن را عطا کرد و آرزو می کنم که همه به آرزوهاشون برسند .
راستی یه خبر خوش امسال تابستان یعنی 3/5/1388 من و همسرم ( محمود عسل ) به مدینه منوره و مکه مکرمه مشرف شدیم . جای همه خالی بود . ان شاء... روزی همه بشه . خیلی عالی بود انگار اون دو هفته از عمرم نبود . حالا می فهمم که کجا رفته بودم انگار خواب بودم . دوست دارم دوباره به همین زودی قسمتم بشه ( البته این بار با محیا عسلی ) .
همین جا از همسرم و پدر شون بابت زحمتهای زیادی که برای خرید فیش برای من کشیدند تشکر می کنم . دستتون درد نکنه . تلافی به خیر .