سلام
عید همه دختر خانومهای خوشگل مثل من مبارک .
عید بزرگ ، پاک و آسمانی ....عید سید و سادات....عید ی که از علی شروع شد....عیدی که...
آری...امروز هم آمد و رفت...
امروز صبح که از خواب بیدار شدم مامانم در گوشم چیزی گفت : عیدت مبارک محیا عسله و بابام هم با لبخندی نازک و خیلی آهسته چیزی گفت .
بعد منو آماده کردند و بردنند خونه مامانم جونم . خلاصه ناهار اونجا بودیم . جای شما خالی . عصر من و مامان جونم رفتیم خونه ماردجونم ( مامان ، مامان جونم ) و مامان و بابام هم رفتند مهمونی ولی منو با خودشان نبردنند . اول کمی ناراحت شدم ولی بعدش یادم رفت .
خلاصه اولین عید سادات رو هم دیدم . راستی یکی از همکارای مامانم سیده و برای من یک عیدی فرستاده و عید رو به من تبریک گفته . خاله اعظم دستت درد نکنه .