سلام به دوستان
خوبید . خدا رو شکر . ما هم خوبیم . یه مدت طولانی است که بی خبر بودید از ما . البته جای نرفته بودم همین جا هستم ولی فرصت نکرده بودم اینقدر سرم شلوغه که اصلاً فرصت نمیشه . البته محیا عسل هم برای خودش خانومی ناز شده . بچه ها خیلی زود بزگ می شند یا ما خیلی زود پیر می شویم . نمی دونم . بعضی اوقات فکر می کنم که انگار همین دیروز بود که خدای مهربون محیا عسل رو به ما داد . خدا رو شکر . از اینکه محیا خانوم در کنار من و بابا محمود است .
چند کلمه جدیدی یاد گرفته مثل شامپو و تهران و کارتون و شلوار ( که فقط می گه ش ) جوراب ( ج تلفظ می کنه ) بعضی کلمات را فقط حرف اولشو می گه .
ولی حسابی دوست داشتنی تر شده و عزیز تر .
سلام به همه
روز زن و روز مادر را به همه تبریک می گم و امیدوارم که سالهای سال زنده باشند و سایه آنها بالای سر بچه ها باشد . این روز را مخصوصاً به مامان جون تبریک می گم . مامان جون روزت مبارک .
سلام به همه دوستان
خوبید . خدا رو شکر ما هم خوبیم . راستی تغییرات جدید وبلاگ محیا خانون را دیدید . خوب نظرتون چیه ؟ خدا کنه که خوشتون بیاد . من خودم که خیلی راضی هستم .
بابا محمود چند روزی است که رفته ماموریت و من و محیا خانوم خونه مامان جون هستیم . محیا که حسابی بازی می کنه و سرگرم اذیت و شیطونی کردن است . اونجا که هستیم محیا خیلی اذیت می کنه چوناونجا خیلی احساس آزادی می کنه و همش از سر و کله مامان جون و باباجون بالا می ره . خلاصه دیگه من حسابی دلم برای یک نفر تنگ میشه دیگه .
دعا می کنم که زودتر بابا محمود برگرده .